پارادوکس های نوروز
اين نوشته امین قضایی من رو دچار تناقض کرد

در استقبال دیوانه وار توده ها از سال نو پارادوکسی نهفته است. اگر آنها براستی اینچین شیفته ی نو شدن هستند چرا هر سال همان سنت های کهنه را برگزار می کنند. آنها خود ِ امر کهنه را نو می کنند. آنها از منطق پوچ تکرار ِ زمان اسطوره ای سیراب می شوند.

انسان ِ "سبت" دقیقا به خاطر حفظ شش روز ِ کار است که روز هفتم کار نمی کند. در مراسم همیشه قانون و تابو نقض می شود. این نقض قاعده در مراسم دقیقا تمهیدی است برای حفظ قاعده در روزهای عادی. هدیه ی نوروزی ، اصل منفعت و مبادله را نقض می کند و این نقض سبب می شود تا مبادله به عنوان امری بدیهی در پس زمینه پذیرفته شود. مراسم نوروز نوستالوژی نسبت به جامعه پیشا طبقاتی و یا زندگی در زمان اسطوره ای و تکرارپذیر است. در مراسم چهارشنبه ی سوری ، توده ها آتش می افروزند. توده های خاموش و آتش افروزی ؟ این دقیقا همان نقض قانونی است که سبب رعایت قانون در تمامی مدت سال می شود. آیا توده ها مانند آتشفشان "های همیشه خاموش ناگهان عقده ی پرومته ی خود را در چهارشنبه ی آخر سال بیدار می کنند و یا این فقط شهامت جرقه های میل است که یک روز خیابانی می شود تا برای همیشه سال در خانه باقی بماند؟ توده ها دقیقا همان کاری را در مراسم ها انجام می دهند که هیچ وقت انجام نمی دهند. تابو شکسته می شود ، شاه و بنده یکی می شود و جامعه طبقاتی موقتا خود را به حالت تعلیق در می آورد تا حول این مراسم یعنی حول این هسته های اسطوره ای و پیشا طبقاتی ، خود ِ جامعه طبقاتی شکل بگیرد.

مراسم نوروز یکی از ارتجاعی ترین و تباه ترین مراسم های باستانی است ، نمایش ِ مقدس ماشین خانواده که هزاران سال است که جامعه ایرانی را به نابودی و ویرانی کشانده است. سفره ی مقدس خانواده با حضور قانون و ارزش مصرف ( هفت سین) ، در یک هسته ی اسطوره ای چیده می شود . آنگاه سال نو با سخن پادشاه جامعه طبقاتی آغاز می شود. آنگاه همه ی اعضای خانواده نو شدن ِ امر کهنه را به یکدیگر تبریک گفته و طلب موفقیت برای یکدیگر می کنند : پیمان ِ مقدس باند تبه کاری خانواده برای نوشیدن خون و عرق طبقات فرودست . هفت سین همان تکمیل عدد مقدس یعنی عددِ خداست. محتویات سفره که نماد ِ ارزش مصرف است هفت تاست. چرا که این همان روزی است که خدا بر عرش نشست و انسان ِ "سبت" ساخته شد. ایرانی ها هیچ نوع حیات و همبستگی اجتماعی ندارند ، حتی مراسم های آنها هم خانوادگی است. آنها مبدع ماشین های خانواده بودند ، دهشتناک ترین اختراع جامعه طبقاتی ! افتخاری بزرگ برای ایرانیان ! بروید و سفره های کثیف تان را برچینید که من از تاریخ تان ، سنت هایتان ، باورهایتان بیزاری می جویم! گرچه سفره ی شما ایرانیان هفت سین دارد اما خود شما فقط یک سین دارید : سکوت. دولت شما فقط یک سین دارد: سرکوب.

با همه اينها با اين جمله عابد توانچه پست رو مي بندم

امیدوارم تا رسیدن به برابری و آزادی ، هیچ نوروز دیگری بر سر راه نباشد
.

Labels: ,