فراخوان

جمعی از دانشجویان دانشگاه منیتوبا در تلاش هستند با تأسیس و ثبت یک گروه دانشجویی زیر مجموعه "آمسو" (اتحادیه دانشجویان دانشگاه منیتوبا)، ضمن اطلاع رسانی در زمینه وقایع اجتماعی- سیاسی ایران به جامعه ايرانی و غیر ایرانی، از حقوق دانشجویان و فعالان سیاسی- اجتماعی در ایران دفاع کنند. این گروه که "کمیته دفاع از دانشجویان ایرانی در بند" نامیده خواهد شد و تاکنون متشکل از افرادی با سلایق و گرایش‌های سیاسی مختلف است، هیچگونه وابستگی حزبی نخواهد داشت و فعالیت آن در راستای سازمان‌های حقوق بشر و آزادی بیان خواهد بود.


برای اینکه این گروه از طرف "آمسو" به رسمیت شناخته شود، نیاز به حداقل ۱۰ امضا به عنوان اعضای هیأت موسس می‌باشد، که حداقل دو - سوم (۷ نفر) از اعضای این هیأت باید دانشجوی دانشگاه منیتوبا و عضو "آمسو" باشند. اما برای سایر اعضا هیچگونه محدودیتی وجود ندارد. از عزیزانی که علاقمند به مشارکت هستند، دعوت می‌شود با ایمیل
DCISIran@Gmail.com تماس حاصل نمایند.

جمعی از دانشجویان ایرانی دانشگاه منیتوبا


Defense Committee for Imprisoned Students of Iran (DCISIran)

Labels:

نامه حمايتی گروه NDP دانشگاه منيتوبا

این روزا که به خاطر وضعیت دانشجوای زندانی پاک به هم ریختم به هر دری می زنم تا شاید کاری -هر چند در حد یه نامه حمایتی گرفتن باشه- انجام بدم. هفته پيش بود که از اين عزيز ايميلی بدستم رسيد که در اون از جلسه گروه NDP دانشگاه مانیتوبا خبر داده بود. ساعت ۵ عصر جلسه شروع می شد. بعد از کلاس بلافاصله رفتم چندین اطلاعیه به زبان انگلیسی از وبلاگ آزادی- برابری و ۱۳ آذر پرینت گرفتم. جلسه درسالن زیر زمین یکی از دانشکده‌های دانشگاه منیتوبا برگزار میشد، به موقع اونجا رسیدم. کسی از اعضای گروه رو نمی شناختم ، در همون بدو ورود ضمن معرفی خودم با ۲ نفر از اعضای گروه شروع به صحبت کردم و در عین حال، هویج پاک کردن!(هویج جزء خوراکیهایی بود که قرار بود آماده بشه برای پذیرایی). سعی کردم که به شکل خلاصه علت شرکتم رو در جلسه اون روز برای اون ۲ نفر توضیح بدم، که اونها هم به گرمی استقبال کردن و برای صحبت کردن ارائه توضیحات بیشتر برای کل گروه، نوبت گرفتم. گروه NDP، گروهی از دانشجویان دانشگاه منیتوبا هستند که از اعضای حزب نئودمکرات کانادا هستند. این حزب یکی از سه حزب مطرح در کانادا است ، NDP در حال حاضر برای سومین دوره متوالی، حزب حاکم در ایالت منیتوبا می باشد. اعضاء گروه از دانشکدههای مختلف دانشگاه بودند که هر کدام به طور خلاصه توضیحاتی کوتاه از اخبار جدید دانشکده های خودشون می دانند و خبرها رو بررسی می کردند و در نهایت در تأیید یا رد هر نوع اقدام جدید در دانشگاه اقدام به نوشتن نامه برای حمایت و یا در محکومیت موضوع مورد نظر می کردند. مثلا" یکی از اعضاء خبر بستن قرارداد توسط دانشگاه منیتوبا برای احداث اینترنشنال کالج رو داد که به طور مفصل در موردش صحبت شد و در نهایت تصمیم گرفته شد که عمل مسئولین دانشگاه منیتوبا را به خاطر بستن قرار داد محکوم کرده و خبرش رو به رسانه‌ها بکشانند. من هم در زمان مشخصی که بهم داده شده بود در مورد وضعیت دانشجویان زندانی در ایران، علت و شیوه دستگیری، و همینطور در مورد شکنجه و آزار و اذیت اون عزیزان توضیحاتی دادم که در نهایت گروه تصمیم گرفت که جمهوری اسلامی را به خاطر دستگیری، شکنجه و زندانی کردن دانشجویان قویا" محکوم کرده و حمایت خود را از دانشجویان ایرانی با ابراز انزجار از اعمال حکام جمهوری اسلامی اعلام دارند. متن زیر نامه حمایتی این گروه از عزیزان دانشجو است.

Hello

I am writing to you on behalf of the New Democratic Party (NDP) group at the University of Manitoba.

Our group was appalled to learn of the arrest of 47 Iranian students and activists leading up to and on the National Day of Students on the 16th of Azar (December 7, 2007).

While we understand that 16 of the original 47 have been released, we are disturbed that their release was only made possible by the payment of extortionate bail amounts. We are particularly horrified to hear accounts of torture and cruel treatment toward the detained students. It is terribly unfair that the families of the students haven't had any chance to visit their loved one at the prison of Avin in Tehran or other prisons of the other cities in Iran. Our group was furtther saddened to learn that six students have been kept in a separated prison and are being tortured: Mehdi Gerailoo, Saeed A. Habibi, Abed Tavancheh, Payman Piran, Majid Ashrafnejad and Behrooz Karimzadeh.

We feel obliged to condemn your government's detention of dozens of protesting students, and demand their immediate and unconditional release.

Students should have the right to attend University, demonstrate and protest free of fear of political retribution or incarceration. The Islamic Republic of Iran should recognize the people's rights to freedoms of expression, assembly, association, and strike as your people's inalienable rights. At our Canadian Universities, students are free to peacefully protest the government of the day without fear of being incarcerated. We stand with our Iranian brothers and sisters in their attempts to exercise this freedom.

The University of Manitoba NDP lends our support to those in Iran calling for the unconditional release of the recently arrested students.

I look forward to you earliest response and immediate action to address the above concerns. Furthermore, I look forward to hearing about the immediate release of the students and all others that have been detained without just cause.

Regards,

Rachel Gotthilf

on behalf of the University of Manitoba

Leader of the Islamic Republic

Ayatollah Sayed 'Ali Khamenei

Head of the Judiciary

Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi

Minister of Intelligence

Gholam Hossein Mohseni Ejeie

President

Mahmoud Ahmadinejad

Speaker of Parliament

Gholamali Haddad Adel

attention of the Article 90 Commission

Iranian Embassy in Canada

Labels:

محکوميت جمهوری اسلامی توسط اتحاديه دانشجويان دانشگاه مانيتوبا

در تاریخ دهم ژانویه اتحاديه دانشجويان دانشگاه مانيتوبا در کانادا، طی نامه‌ای که توسط ایمیل به رهبری، رئیس‌جمهور و وزیر دادگستری ارسال کرد، جمهوری اسلامی ایران را بخاطر دستگيری و شکنجه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در دانشگاههای ایران در یک ماهه اخیر به شدت محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط دانشجویان در بند شده است. به اميد آزادی هر چه سريعتر اين عزيزان و تمام آزادی خواهان دربند در دخمه های جمهوری اسلامي.

January 10, 2008 10:53:55 AM

Free jailed students in Iran now

I am writing on behalf of over 22,000 students at the University of Manitoba regarding the treatment and safety of students in Iran.

The University of Manitoba Students' Union (UMSU) condemns the actions of Iranian Authorities against Iranian students. UMSU condemns the violent actions taken by Iranian Authorities which includes the kidnappings and torture of the students detained. Further, the detention of students involved in the peaceful public demonstration, is unjustified and reprehensible.


The University of Manitoba Students' Union calls upon the Iranian Government to release all students detained in recent weeks if they are prisoners of conscience, held solely on account of the peaceful exercise of their rights, and for any others to be tried promptly and fairly, in accordance with international fair trial standards, on recognizably criminal charges or else released; to make assurances that none of those arrested are subject to torture or other ill treatment; and to ensure that these detainees have unfettered access to relatives, legal representation, and any medical attention they may require.

The mistreatment of students for standing up for their rights does not go unnoticed by the international community, and I urge you to follow international standards and end the persecution of students and activists.

The whereabouts of the following students needs to be made public and for them to be released unconditionally to their family and friends:

- Mehdi Gerailoo

- Saeed A. Habibi

- Abed Tavancheh

- Payman Piran

- Majid Ashrafnejad

- Behrooz Karimzadeh


I look forward to you earliest response and immediate action to address the above concerns. Furthermore, I look forward to hearing about the immediate release of the students and all others that have been detained without just cause.


Sincerely,

Garry Sran
President University
of Manitoba Students' Union
Local 103 Canadian Federation of Students

Labels:

حسی بهتر از سکس
سال دوم دانشگاه که بودم برای کار عملی يا پراکتيکالمون بايد به تحقيق درمورد ديابت، علائم، ميزان شيوع و همچنين شيوه کنترل آن با بيماران ديابتی صحبت می کرديم. برای همین منظور بايد به يکی از خانه های سالمندان يا" نرسينگ هوم" ها می رفتيم. از ۲-۳ روز قبل با بچه های هم گروهم يک "اد" تهیه کردیم و در آن توضیح دادیم که قرار است در فلان روز دانشجویان فلان رشته از بهمان دانشگاه برای معاینه میزان سلامت بینایی، فشار خون، میزان قند، و معاینه سلامتی پوست سالمندان عزیز به این مرکز بیایند و برای تشویق آنها اضافه کردیم که در حین معاینه پوست حتما" برای کسانی که خواهان باشند ماساژ پا هم خواهيم داشت. خلاصه روز موعود فرا رسيد. در ابتدا استقبال خوبی نشد، تا اينکه...
من و دوستم کنار هم نشسته بوديم، دوستم شروع کرده بود به ماساژ دادن پای يکی از مراجعه کننده ها، من هم که تازه داشتم دستکش می پوشيدم ، به ناگاه متوجه سر و صدای خانم مسنی که دوستم مشغول ماساژ پاهایش بود شدم.
"Wow it feels great, my God it's unbelievable, wonderful, it feels even better than sex "
و به ناگاه شلیک خنده دوستم و دیگرانی که شنیده بودند، زنی از نسل دیروز، زنی ۷۵ ساله از سکس به عنوان یک حس خوشایند با لذت تعریف می کرد، می گفت، می خندید و همه را می خنداند و همه را تشویق می کرد که بیایند و این حس بهتر از سکس را تجربه کنند. برام جالب بود، ولی نمی دانم چرا خودم به نوعی احساس شرم می کردم؟! منی که می خواهم با هر نوع تابویی در این زمینه در بیافتم، منی که برای خواسته انسانها ارزش و احترام قائلم. به این فکر می کردم کجای کار می لنگه؟ شیوه تربیت، زندگی در خفقان و زیر فشار هر روزه اسلام سیاسی، زندگی تحت حکومتی که زن بودن جرمه، شاهد سنگسار بودن به خاطر رابطه جنسی همین چیزی که یک پیر زن ۷۵ ساله با لذت در موردش حرف می زنه. هر چیزی که هست ریشه در سنتهای غلط و مداخله مذهب در زندگی خصوصی انسانها داره. باید بر علیه اش به پا خواست. شما چه فکر می کنید؟

Labels:

تاريخ انقضاء
تاريخ انقضاء يعنی چه و چطور می توان اين تاريخ را تعيین کرد؟ چرا بعضی محصولات تاريخ انقضاء دارند و بعضی ديگر تاريخ مصرف نا محدود دارند؟ اينها سئولاتی هستند که چند ساعتی مي شه که ذهنم رو مشغول کردن.

طبق فرهنگ لغات تاريخ انقضاء تاريخی است که بر روی محصولات غذايی يا دارويی بسته بندی شده ثبت شده است و نشان می دهد که محصول مورد نظر تا زمان تعيين شده قابل استفاده است و نه بيشتر. همچنین تاریخ انقضاء می تواند نشان دهنده اعتبار، یا معتبر بودن تا زمان مشخصی باشد، مثلا" تاریخ انقضاء برای یک کارت اعتباری، یا گذرنامه و ....

تصور کنید برای نهارتان می خواهید یک کنسرو از فروشگاه مواد غذایی تهیه کنید، مسلما" همونطور که خیلی از ماها عادت داریم که حتما" تاریخ انقضاء رو چک کنیم، شما هم این کار رو می کنید و اگر نسبت به ارزش غذایی مواد خوارکی مورد مصرفتان حساس باشید حتما" نظری به جدول ارزش غذایی هم خواهید انداخت. حالا فقط برای چند لحظه تصور کنید که کنسروی که در دست شماست اولا" تاریخ انقضاء روی اون ثبت نشده، ثانیا" در نظر بگیرید که در موقع تهیه این محصول به علت عدم رعایت نکات بهداشتی و استانداردهای مورد نیاز برای تولید سالم مواد غذایی، کنسرو مورد نظر آلوده به باکتری بوتولینیم شده باشد. همونطور که می دانید این باکتری یکی از خطرناکترین انواع باکتريهاست که باعث مسموميت شديد فرد مصرف کننده می شود، مواد غذايی آلوده به اين باکتری بسيار مهلک و کشنده است. اين باکتری به شدت توليد مثل می کند و در فضای بدون اکسيژن به حيات خود ادامه می دهد.

اين باکتری با حمله به سيستم عصبی فرد مصرف کننده، باعث افتادگی پلک چشم، ضعف عمومي، سر گيجه، خشکی دهان و گلو، تاری ديد، بی نظمی ضربان قلب، مشکل در صحبت کردن و عمل بلع، مشکلات خيلی حاد تنفسي، فلج کامل و در نهايت در صورت عدم رسیدگی و درمان بموقع، باعث مرگ می شود. خب حالا با اين اوصاف چکار می کنيد؟ کنسرو مورد نظر را سر جايش می گذاريد؟ به سراغ فروشنده می رويد که اين محصول را جمع کند و باعث مسموميت مصرف کنندگان نشود؟ يا اينکه به سراغ مراجع بالاتر می رويد(مثلا" سازمان کنترل تهیه و توزیع موادغذایی ) ؟ و یا اينکه اگر فروشنده از جمع کردن محصولات مورد نظر خودداری کرد و هيچ مرجع معتبری برای مراجعه و بررسی وجود نداشت خود دست به کار شده و به مردم هشدار می دهيد و مردم را آگاه می کنيد؟؟

و اما اصل مطلب، تاريخ انقضاء....

حدود ۳۰ سال پيش در کشوری به اسم ايران.مردم از يک محصول بدون تاريخ انقضاء که توسط کمپانی جنايتکار و قلدر آندوره به نام" يو کی-" به آنها تحميل شده بود به شدت منزجر شده و به خيابانها ريختند تا اون محصول فاسد و مسموم را به زباله دان تاريخ بندازند. آنها فرياد می زدند" شاه باید برود" "آزادی ، برابری، عدالت اجتمایی". ديگر حاضر نبودند به خانه هايشان بر گردند، خيابانها مرکز فرماندهی شان شده بود، و جايی برای تعيين تکليف آينده شان. بيرون آمده بودند و خيابانها را با تمام توان به تسخیر خود در آورده بودند، هیچ چیزی جلو دارشان نبود. مصمم و پر قدرت طومار زندگی محصول خلف "يو کی" را بر چيدند. آنجا بود که کمپانی های بزرگ دنيا "یو کی، یو اس ای، و اروپا"در يافتند که منافعشان حسابی به خطر افتاده است و بايد هر چه سريعتر چاره ای بياندشند. می دانستند که توليد قبلی شان ديگر قادر نخواهد بود که همچنان به مسموم، فلج کردن و کشتن مردم ادامه بدهد و مصرف کنندگان اجباری شان ديگر تحت هيچ شرايطی حاضر به پذيرش دوباره اش نيستند. بنابراين بيش از اين درنگ را جايز ندانستند و به کارخانه توليد مواد مسموم و کشنده خود"سیا" رفتند، سالن توليد، بخش خاور ميانه، واحد ايران. و شروع به راه اندازی تجهيزات فوق پيشرفته خود، رايزنی با کارشناسان و روانشناسان اجتمايي، اقتصاد دانان، سياستمداران، بازار يابان، نان به نرخ روز خوران، و فرصت طلبان نمودند. اينها با همه دستگاه عريض و طویلشان در یافتند که نیاز به یک کشف عظیم دارند از نوعی که بشریت برای سالهای متمادی به چشم ندیده بود. دستگاه گنج یابشان را به راه انداختند و راهی خاورمیانه شدند. بیپ، بیپ، دستگاهشان در عراق، شهر نجف به بیپ زدنهایش به نهایت فرکانس بالا و طول موج خودش رسید. کشف جديد، يه چيزی از جنس مفرغ يا هر چيز ديگري، اما با روکش طلا بيرون کشيدند، بله آنها يک موجود قرون وسطايی را از شهر نجف بيرون کشيدند، بزک دوزکش کردند، به پاریس شهر عشاق بردندش، آنگاه به کمک بوق ها و بلند گوهای تبلیغاتیشان - بی بی سی، و صدای امریکا- به مدح و ثنایش پرداختند، ملقب به مرد خدا، مبارز نستوه، خستگی ناپذیر،و مردمی اش نمودند. آنگاه تلسکوپ هایشان را بر داشتند و شروع به رؤیت حضرت اجل اینبار نه در گورستان که در ماه نمودند. کمپانی های مشترک المنافع دستپاچه برای حفظ منافعشان در خاور ميانه و مشخصا" در ايران، اين منطقه ژئوفيزيک، خوابيده بر سفره های نفت و گاز، و ديگر منابع طبيعي، و برای ايجاد کمربندی ایمن جهت جلو گيری از نفوذ و پيشی گرفتن رقيب بی پدرشان" شوروی" محصول جديدشان را به نام "جمهوری اسلامی " در مدت زمانی بسيار کوتاه با شعار مردم فریب " ضد امپریالیسم و مرگ بر آمریکایش" به مردم تشنه آزادی و برابري، ايران تحميل کردند. کشورهای مشترک المنافع آوار محصول جديد خود را که آغشته به باکتری کشنده و مهلک بوتولينيم بود"باکتری که فقط یک بیلینیوم گرم از اون با سرعت بالایی مصرف کننده را از پا در می آورد" را بدون تاريخ انقضاء بر سر مردم ايران خراب کردند. آمدند ۱۵۰۰۰۰ نفر از شریفترین و عزیزترین فرزندان این آب و خاک را اعدام کردند. بیشتر از نیم میلیون را به بهانه واهی "دفاع مقدس" و صرفا" برای تثبیت و حفظ بقاء کثیف، مسموم و مهلک خود، از دم توپ و تفنگ و موشک از خود جنایتکارتر "صدام" گذراندند و به کشتن دادند، و دست آوردش گورستانهای آباد، جوانان بی دست و پا، نابینا و درمانده را به مادران، همسران و کودکان معصوممان هدیه کردند، ننگشان باد.
تقریبا" ۳۰ سال از به قدرت رسیدنشان گذشته است . اسلام سیاسی توانست زيرپر و بال غرب و بر اساس توافق مشترک المنافعان غربى جلوى به چپ چرخيدن ايران و پيروزى سوسیالیزم در انقلاب ٥٧ را بگيرند. تولیدی جدید غرب درست از روى سیاحه محصول قبلی شان شاه و ساواک دستگیر کردند، به بند کشیدند و به جوخه های اعدام سپردند. همه شعارهاى آزادی خواهانه و عدالت طلبانه مردم را سر پیچی از اوامر پروردگار جبار بر شمردند و انقلاب و انقلاب کنندگان را به خاک و خون کشیدند. تولیدی جدید غرب کاملا" به موقع به داد منافع به خطر افتاده شان رسید و در واقع به نوعی محصول منقضی شده گذشته را احیا کرد و هار تر و جنایتکار تر به قتل عام مردم پرداخت.
این قاتلان ضد بشریت می روند تا ایران را به فلج کامل بکشانند چرا که این تنها راه بقاء و دوام آنهاست. هر روز گروهی از جوانان مارا به عناوین مختلف به (تا دیروز به اسم سیاسی، ملحد و تجزیه طلب) و امروز (به اسم اراذل و اوباش و قاچاچی) به جوخه های اعدام و یا دارهای مرگ آفرینشان می سپارند تا به طول عمر ننگینشان بیافزایند.

ولی بار دیگر مردم ما به پاخواسته اند، آگاهتر از بار پیش. این وضع دیگر قابل ادامه نیست، و این بار کسانی به میدان آمده اند و می روند که خیابانها را به زیر گامهای خود بکشند و تکلیف بساط ضد انسانی شان را برای همیشه روشن کنند، که بیشترشان زیر فشار و اختناق خود این رژیم چشم گشوده اند. این عزیزان می روند که طومارزندگی این رژیم قرون وسطایی فاسد را برای همیشه ببندند و به جایی که شایسته شان است بسپارند. به پا خواسته اند تا زیر و رو کنند، واژگون کنند، و بر آن ویرانه ها دنیایی نو بسازند.

این محصول نباید تولید می شد. این محصول حتا تولید کنندگان جنایتکارش را به ستوه آورده است، غرب بار دیگر به تکاپو افتاده است، تا هر چه زودتر فرزند نا خلفش را تشیع کند. ولی به چه قیمتی؟ نه دیگر اینبار این مردم ما نیست که هزینه بدهد تا از خارج برایش تعیین تکلیف کنند، نه به هیچ وجه.

عزیزان آزادیخواه و برابری طلب، کارگران بی دستمزد، اردوی عظیم بی کاران، زنانی که نه حاضر به تو سری خوردن هستید و نه پذیرای روسری شان، پرستاران، معلمان، دانشجویان، دانش آموزان، پزشکان، کشاورزان، کارگران نفت- رهبران همیشه سر سخت.بیآیید تا مهر تاریخ انقضاء را خود بر رژیم سفاک، خون ریز و ضد بشری بکوبیم. بپا خیزید تا اینبار خود تولید کننده باشیم، دست در دست هم، دوشادوش هم بدون کمک و دخالت هیچ نیروی خارجی. سوسیالیزم جوابگوی خواسته های انسانی مان است. بپا خیزیم و با پرچم سوسیالیزم شادی، رفاه، آسایش، برابری، و آزادی را به همدیگر هدیه کنیم و به جهانیان ثابت کنیم که سوسیالیزم عملی است. عزیزان دانشجو, این آزادی خواهان برابری طلب بیش از هر زمان دیگر به یاری و همراهیمان نیازمندند، دستان پر توانشان را در یابیم

Labels: